آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

عشقم آرتین

بولینگ همراه با پسرم و دوستان پاک

اخر شب هم همه بچه ها اومدن خونه ما و کلی رقصیدیم و ترکوندیم !!! پسرم هر چند هفته یه بار با دوستای مامانی میریم یه جای تفریحی و این هفته رفتیم بولینگ و خیلی خوش گذشت و شما نیم ساعت اولش رو تو اون شلوغی خواب بودی میخوام همه حا ببرمت تا هم اجتماعی بشی و هم ورزشکار اینجا تازه از خواب ناز بیدار شدی اینم عکس تک دندونت البته زبونت رو گذاشتی روش نامرد مامان در حال بولینگ بازی کردن ...
11 آبان 1392

دست دسی

پسرم دیروز 2 آبان وقتی 8 ماه و 13 روزت بود یه کار جدید و جالب کردی که من و بابا صادق و مامانی رو خیلی ذوق زده کردی و اما شیرین کاریت: امروز اصفهان مهدی مدرس ( خواننده خوش تیپ و مورد علاقه مامان ) کنسرت داشت اما مامان به خاطر شما نتونستم برم واسه همین شب چندتا آهنگای شادش رو گذاشتم و شروع کردم به دست زدن و نی نای نی نای کردن و تو همین لحظه تو شروع کردی به دست زدن و خودتو به حالت رقص تکون میدادی و این کارو چندبار تکرار کردی و خیلی ما ذوقیدیم واست الهی فدات شم رقاص کوچولوی مامان ...
3 آبان 1392

عسک جدید

پسرم 2 روزه که سرما خوردی فدات شم از من وا گرفتی شازده پسر ومرتب سرفه میکنی و آب بینیت هم را افتاده و خیلی هم غرغرو شدی و همش بهونه میگیری بردمت دک عزیزمکه گفتش چون خداروشکر شیر خودمو میخوری مصونی و گلو و ریه ات مشکلی نداره و گفتش یه ویروسه و توام داری واکنش نشون میدی و گفت لازم به دارو نیست اما اگه زیادتر شد سرفه هات بهت شربت سرماخوردگی اطفال و استامیوفن بدم این عکسم از بد اخلاقیاته که بازم دوست داشتنی خوشگلم ...
3 آبان 1392

بهترین مامان و بابای دنیا

پسرم خواستم عکس پدر و مادرمو تو وبلاگت واست بذارم تا در اینده ببینی کیا واقعا دوست داشتن و واست زحمت کشیدن و قدر بدونی بابا رضا و مامان منصوره بهترین پدر و مادر دنیان و هر کاری که بتونن واسه بچه ها و اطرافیانشون انجام میدن و مثال فرشته های آسمونی روی زمینن امیدوارم خدا همیشه سالم نگهشون داره و همینطوری عشقولانه کنار هم بمونن ...
29 مهر 1392

اولین پاییز کنار پسرم و زیباترین پاییز

پسرم عاشق چایی خوردنی و وقتی ما چایی میخوریم به سمتش حمله میکنی واسه همین مامان واست چای کم رنگ میریزه و خیلی با اشتیاق میخوری عزیز دلم پسر سیم خور من که هر سیمی که پیدا میکنی میخوری چه سیم شارژرها چه سیم تلفن و وقتی میخوری و میبینی مزه ای نمیده عصبی میشی پسرم امروز 11 روز پاییزه و هوا از عصر ساعت 5 به بعد خنک میشه امروز برده بودمت حموم که یهو تصمیم گرفتیم بریم بیرون واسه همین موهاتو سشوار کردم و کلاه سرت کردم قند عسلم ...
24 مهر 1392

فدای مامان گفتنت

پسرم 7 ماه و 24 روزت که بود تو یه روز پاییزی که من و بابا رفته بودیم بیرون و شما رو پیش مامانی گذاشته بودیم و یه کم دیر اومدیم همش گفته بودی مامان و گریه کرده بودی و وقتی اومدم از بغلم پایین نیومدی و از اون روز این کلمه زیبا رو هر روز از دهنت میشنوم البته کلک قبل اون ددر و بابا میگفتی و الان هم میگی برق و پوپ ( همون توپ ) و دست خدایا شکرت که منو لایق این موهبت دونستی که یه فرشته زمینی بهم بگه " مامان " پسرم خیلی بهم وابسته شدی و حتی وقتی بابا میخواد بغلت کنه میای سمت من و میگی ماما و اگه چند لحظه از نظرت دور شم خونه رو با گریه رو سرت میذاری عزیز دلم از قدیم هم گفتن دل به دل راه داره و منم خیلی دوست دارم عشقم
22 مهر 1392

خوش قدم بودن پسرم

پسرم به یمن قدم تو و اینکه خدا رزق و روزی تو رو جدا گذاشته من و بابا با کلی قرض و قسط تونستیم یه خونه 97 متری خوشگل تو بهارستان بخریم پسرم بس تو خوش قدمی خدا بهمون کمک کرد و بعد 6 سال تونستیم این خونه را بخریم البته بعدا واست میگم که کیا کارشکنی کردن و هیچ کمکی نکردن مثل همیشه و دو قورت و نیمشون باقیه حتما واست میگم تا بدونی کی دشمنته کی دوستته خاله مریم و مامانی و عمه محترم و عمو قدرت بهمون قرض دادن و مامانم طلاهامو فروختم و عمو بابک و عمو مسعود هم پول دادن اما اونایی که باید کمک میکردن مثل همیشه گفتن نداریم و به ما چه!!! یعنی اصی یه وضعی که سرفرصت بزرگ شدی واست کامل میگم البته تورو من تربیت میکنم و میدونم باید چیکار کنم این متن رو هرکس...
22 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشقم آرتین می باشد